ازدواج اجباری
یکی از مهمترین علت های افسردگی بعد از ازدواج این است که شاید ازدواج با بی میلی، بدون رضایت و میل شخصی و از روی «اجبار» صورت گرفته باشد.
وقتی فردی به افسردگی بعد از ازدواج دچار می شود نشانه هایی از کسالت، غمگینی، بی حوصلگی، کاهش انرژی، کاهش ارتباطات بین فردی را تجربه می کند
این اجبارمی توانند دراثر عوامل درونی بوجود امده باشند یا فشار های خارجی سبب بروزشان شده باشد. مثلا خانمی را تصور کنید که احساس می کند زمان ازدواجش فرا رسیده و شاید دیر هم شده، بنابراین عجله دارد که به یکی از خواستگارانش جواب مثبت دهد و وارد زندگی زناشویی شود. گاهی اوقات اجبار برای ازدواج از طریق یک اجبار بیرونی صورت می گیرد. چند مورد از این اجبارها عبارتند از:
۱-اصرار والدین: خانواده فرد را قانع می کنند با شخصی ازدواج کند که برایش جذاب نیست یا شرایط خوبی ندارد.
۲-شکست عاطفی: وقتی فردی به تازگی از یک ناکامی عشقی بیرون آمده شاید برای فراموش کردن ارتباط قبلی به ازدواج با فرد دیگری تن دهد و بعد از ازدواج از این انتخاب پشیمان شود.
مسوولیت های سنگین زندگی
بعضی از دلایل بروز افسردگی بعد از ازدواج پنهان هستند، یعنی فردی ازدواج می کند و پس از مدتی بدون اینکه متوجه شود، احساس کسالت وافسردگی به سراغش می آید. بعد از ازدواج نقش ها تغییر می کند. فرد باید باور کند که قرار است مسوولیتهای جدیدی را بپذیرد و نقش های تازه ای داشته باشد. بهتر است نسبت به عملکرد های این نقش آگاهی های بیشتری بدست آورد. اگر نقش جدیدش را نپذیرفته باشد یا توان قبول مسوولیت ها را نداشته باشد، دچار سرخوردگی و ناکامی می شود.
دلخوری از نقش های جدید
افرادی که ازدواج می کنند در زندگی مشترک وظیفه جدیدی را برعهده می گیرند که «وظیفه همسری» است. شاید تصویر ما از این وظیفه ابتدایی و ساده باشد، نه تصویری واقعی که قرار است ایفا شود. فرد باید بداند که لازم است مسوولیت های جدیدی را بر عهده بگیرد و این وظایف کارکرد های مختلفی دارند. چنانچه فرد احساس کند آمادگی پذیرش این نقش ها را ندارد یا از پس مسوولیت های جدیدش بر نمی آید و راحتی و آسایش خانه پدری را ندارد، ممکن است دچار افسردگی شود
وابستگی زیاد به والدین
شخصی که سال ها با والدینش در ارتباط تنگاتنگ بوده بعد از ازدواج باید به صورت غیر مستمر با والدینش در تماس باشد و چنانچه این وابستگی خیلی شدید باشد ناخودآگاه احساس کسالت وافسردگی به سراغش می آید. بعد از ازدواج پدر و مادر دیگر در دسترس نیستند و مرتب نمی توان با آنها در ارتباط بود. در نتیجه شاید فرد ناگهان احساس کند پدر و مادرش را از دست داده و چقدر دلش می خواهد باز هم بچه والدینش باشد.
درمان افسردگی بعد از ازدواج
در مجموع برای درمان افسردگی پس از ازدواج چند توصیه وجود دارد:
۱-مراجعه به مشاور: اگر ازدواج به دنبال فرار از یک عشق ناکام یا یک شکست عاطفی اتفاق افتاده باز هم توصیه می شود از مشاوره با یک کارشناس ارشد یا دکترای روانشناسی بالینی استفاده شود تا از رابطه قبلی بیرون بیاییم.
۲-برنامه ریزی: وقتی افسردگی به دلیل ازدواج اجباری نباشد، خودمان باید برای رفع آن تلاش کنیم.
وقتی فردی به تازگی از یک ناکامی عشقی بیرون آمده شاید برای فراموش کردن ارتباط قبلی به ازدواج با فرد دیگری تن دهد و بعد از ازدواج از این انتخاب پشیمان شود
از دیگران کمک بگیریم و درباره دغدغه ها با همسرمان صحبت کنیم داشتن برنامه ریزی و مشارکت در انجام کارهای خانه اقدام مفید دیگری است تا به مسوولیت های جدید راحت تر رسیدگی کنیم. طبیعی است که اوایل به دلیل وجود نقش های تازه مشکلاتی وجود داشته باشد اما با برنامه ریزی و نظم مشکلات تا حدود زیادی حل می شوند.
۳- گذشت زمان:نکته بعدی این است که به خودمان وقت بدهیم. به هر حال وارد فضای تازه ای شده ایم. بعضی از آدم ها بنابر ویژگی های فردی شان قدرت سازش بیشتری دارند و گروهی دیگر دیرتر سازش پیدا می کنند. پس بهتر است زوج ها به خودشان فرصت بدهند.
۴-پذیرش مسوولیت ها: مسوولیت ها را با همه ویژگی های خوشایند یا ناخوشایدشان بپذیریم. این پذیرش یک حس درونی است که هر فردی باید خودش آن را پیدا کند. اگر افسردگی پس از ازدواج دراثر وابستگی به والدین ایجاد شده باشد موضوعی است که به تحلیل و تعمق بیشتری نیاز دارد و برای حل آن باید از متخصصان کمک گرفت.
منبع : همشهری تندرستی
نظرات شما عزیزان: